با این حال، در روزهای اخیر و پس از انتصاب آقای عباس صالحی به‌عنوان وزیر جدید “وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی “، دیگر تمایلی به نگارش مطلبی تازه نداشتم، چرا که احساس می‌کردم نکات اساسی را در همان نامه پیشین بیان کرده‌ام. به‌ویژه اینکه نقد و تفسیر، اساساً حرفه اصلی من نیست.

اما با تحولات اخیر در رأس امور فرهنگ و هنر کشور و انتصاب فردی شایسته بر مسند این وزارتخانه، تا حدی احساس آرامش کردیم. با انتخاب آقای صالحی به‌عنوان وزیر ارشاد، دریافتم که تغییرات مثبتی در حال وقوع است. این امیدها مرا بر آن داشت تا بار دیگر دست به قلم ببرم و این‌بار به‌منظور ترسیم فضای کلی سینما و پرداختن به مشکلات و معضلات آن، نگارش یادداشت‌هایم را ادامه دهم. از سختی‌ها و کمبودهای جدی‌ای که سینما در این دوران با آن مواجه است بنویسم؛ با وسع و توان خود، از دردها و کاستی‌ها بگویم و شاید بتوانم تصویری واقعی‌تر از وضعیت اهالی هنر و سینما ارائه دهم.

بر آن شده‌ام که این دلنوشته‌ها، بسته به اقتضای اوضاع سینما، به‌طور گاه و بی‌گاه منتشر شوند. مقصود من از این دلنوشته‌ها و یادداشت‌ها نه صرفاً عیب‌جویی است و نه ناله و گلایه، بلکه درصدد بیان واقعیت‌های آشکار و دشواری‌هایی هستم که سینماگران با آن دست‌به‌گریبان‌اند. در این مسیر، اگر راهکارهایی به ذهن نگارنده خطور کند، آن‌ها را نیز مطرح خواهم کرد. امید دارم که این صدا به گوش مسئولان برسد و آنان دست به اقدامی عاجل و مؤثر بزنند؛ پیش از آنکه ناگهان، خیلی زود، دیر شود و دیگر فرصتی باقی نماند.

در این دلنوشته‌ها، قصد دارم از احوال ناخوش سینما بگویم؛ از سینمایی که بیماراست و حال خوشی ندارد و این هنر و صنعت فرهنگی نیازمند توجهی فوری و اقدامی جدی است. بحران بیکاری در سینما به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها بدل شده است و بسیاری از سینماگران، از کارگردانان و نویسندگان گرفته تا بازیگران و دیگر هنرمندان، در شرایطی سختی به سر می‌برند. این بیکاری، فراتر از مشکلات اقتصادی، تبعات جدی اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد. بسیاری از سینماگران که به‌عنوان نخبگان فرهنگی جامعه شناخته می‌شوند، اکنون به‌دلیل فقدان حمایت و کمبود فرصت‌های شغلی، دچار افسردگی و احساس یأس و ناامیدی شده‌اند. این وضعیت، انگیزه آنان را برای خلق آثار جدید و خلاقانه به شدت کاهش داده و در نهایت، کیفیت تولیدات سینمایی را تحت تأثیر قرار داده است.

بسیاری از اهالی سینما، به‌واسطه نبود امنیت شغلی، به کارهایی روی آورده‌اند که هیچ‌گونه ارتباطی با دانش و تخصص آن‌ها ندارد، و برخی از آن‌ها به‌دلیل شهرتشان، حتی قادر به انجام هر کاری نیستند. اهالی نجیب سینما اگر شکوه نمی‌کنند، تنها به‌خاطر حفظ آبروی خود و خانواده بزرگ سینما است. و پاسداری از شأن فرهنگ و هنر این سرزمین است.

با در نظر گرفتن این‌که تعداد اعضای خانه سینما تقریباً بیش از ۵ هزار نفر را شامل می‌شود؛ از کارگردانان و بازیگران گرفته تا فیلم‌نامه‌نویسان و سایر حرفه‌ای‌های این عرصه، می‌توان به‌روشنی دریافت که بیکاری در این صنعت، می‌تواند پیامدهای منفی وسیعی بر فرهنگ و هنر کشور بر جای گذارد. اگر به وضعیت فعلی سینما بی‌توجهی کنیم و اقدامات فوری و مؤثری اتخاذ نکنیم، به‌راستی ممکن است خیلی زود دیر شود، فرصتی برای جبران باقی نماند. بیکاری و بی‌اعتنایی به سینماگران تأثیرات مخربی بر وضعیت مالی این هنرمندان خواهد داشت و کیفیت و تنوع تولیدات سینمایی نیز به طرز محسوسی کاهش خواهد یافت. این امر، بی‌تردید، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت. زمانی که فرهنگ و هنر یک کشور به ورطه سطحی‌نگری و ابتذال سقوط کند، جامعه نیز به‌تدریج به سوی انحطاط و فروپاشی کشیده خواهد شد.

با توجه به اهمیت این موضوع، لازم است تا مسئولان فرهنگی کشور هر چه سریع‌تر برنامه‌ریزی‌های جدی و راهکارهای مؤثری برای حمایت از سینماگران و احیای صنعت سینما اتخاذ کنند. تنها با تلاش و همت جمعی می‌توان از ادامه این روند نامطلوب جلوگیری کرد و امیدی برای بازگشت به روزهای پر رونق سینمای کشور داشت.

وزیر محترم فرهنگ و ارشاد دولت چهاردهم، جناب آقای صالحی، در برابر وظایف خطیر و پیچیده‌ای در عرصه فرهنگ و هنر قرار دارد؛ وظایفی که هر یک به‌تنهایی چالشی جدی به شمار می‌رود. بحران‌هایی که اکنون در تمامی ابعاد فرهنگ و هنر ظاهر شده‌اند، وضعیت نامطلوب این حوزه‌ها را به‌روشنی آشکار می‌سازند و هشداری جدی برای آینده فرهنگی کشور به‌حساب می‌آیند. این بحران‌ها، به‌ویژه در سال‌های اخیر، با شدت بیشتری بروز کرده و به بیکاری گسترده سینماگران انجامیده است. سینما، به‌عنوان یکی از حساس‌ترین و پیچیده‌ترین بخش‌های هنری، به دلیل ارتباط مستقیم با مسائل مالی و اقتصادی، با بحرانی جدی‌تر مواجه شده است. این حوزه که به‌طور مستقیم با چالش‌های بازار، سرمایه‌گذاری و بازگشت سرمایه درگیر است، به‌ضرورت نیازمند توجه ویژه و اتخاذ تدابیر فوری و کارآمد است.

سینما به‌عنوان یک صنعت فرهنگی، نیازمند سرمایه‌گذاری‌های مستمر و مؤثر است. اما در عمل، باندبازی‌ها و روابط غیرشفاف میان گروه‌های خاص، موجب شده تا تنها شمار محدودی از افراد همیشه در این صنعت همواره مشغول به کار باشند، در حالی که بسیاری دیگر همیشه در بیکاری به سر می‌برند. این وضعیت، به‌وضوح مانع از ورود استعدادهای جدید به عرصه سینما شده و بسیاری از سینماگران با تجربه و خلاق نیز، به دلیل فقدان فرصت‌های شغلی، ناگزیر از ترک این عرصه شده‌اند.

ضرورت ایجاد یک برنامه جدی و روشن برای حمایت از تمامی اهالی سینما و افرادی که به‌نوعی با این صنعت در ارتباط هستند، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. این برنامه باید به تمامی اقشار سینما توجه داشته و در راستای حذف تبعیض‌ها و نابرابری‌ها گام بردارد. باید سازوکاری مؤثر ایجاد گردد که به همه سینماگران این فرصت را بدهد تا در پروژه‌های سینمایی مشارکت کنند و از حقوق و دستمزد عادلانه برخوردار شوند.

برای تحقق این هدف، لازم است سیستم‌های حمایتی، از جمله ارائه تسهیلات مالی و کاهش بروکراسی اداری در فرآیند تولید فیلم‌ها، طراحی و به اجرا درآید. وزیر ارشاد باید اقدامات فوری و جدی برای حل بحران بیکاری در سینما انجام دهد. این اقدامات باید شامل حمایت از پروژه‌های مستقل و کاهش محدودیت‌های تولید باشد تا همه سینماگران، به‌ویژه آن‌هایی که به‌دلایل مختلف از چرخه تولید خارج شده‌اند، دوباره به عرصه سینما بازگردند.

وزیر محترم فرهنگ و ارشاد دولت چهاردهم، باید هرچه سریع‌تر به این بحران رسیدگی کند و برنامه‌های جامع و مؤثری برای حمایت از اهالی سینما طراحی نماید. سینما باید دوباره به فضایی خلاق و پویایی تبدیل شود که هنرمندان در آن بتوانند به‌راحتی دیدگاه‌ها و احساساتشان را بیان کنند. اگر به این وضعیت بی‌توجهی شود، سینما و کل فرهنگ و هنر کشور نیز دچار مشکلات جدی‌تری خواهد شد.

در این شرایط بحرانی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد باید در انتخاب فردی برای مدیریت و ریاست بخش سینما نهایت دقت و تدبیر را به‌کار گیرد. شخصی که برای این مسئولیت برگزیده می‌شود، باید از توانایی‌ها و قابلیت‌های لازم برای رفع مشکلات جدی سینما برخوردار باشد. این فرد می‌بایست درک عمیقی از چالش‌های موجود داشته و راهکارهای مؤثر و عملی برای برون‌رفت از این وضعیت بحرانی ارائه دهد. همچنین، داشتن تدبیر و برنامه‌ای جامع و منسجم برای اداره و بهبود تمامی امور مرتبط با سینما، از الزامات غیرقابل چشم‌پوشی در انتخاب این فرد است. تنها با این رویکرد می‌توان امیدوار بود که سینمای ایران از بحران‌های کنونی عبور کرده و به جایگاه شایسته خود بازگردد.

سینما به‌عنوان یک صنعت فرهنگی و هنری که نقش مهمی در ساختار اجتماعی ایفا می‌کند، باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد. سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی و توانمندی‌های سینماگران  به بهبود وضعیت اقتصادی آنان کمک خواهد کرد و به کیفیت و تنوع تولیدات سینمایی نیز افزوده می‌شود. این بحران، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند همکاری و همیاری فعالان و نخبگان فرهنگی و هنری است تا از آسیب‌های عمیق‌تر جلوگیری شود و مسیر بهبود و بازسازی هموار گردد.

۵۷۵۷


خبر آنلاین